بعد از چند جلسه برگزاری آزمایشی کلاس های آموزشی ارتقا کسب و کار تصمیم براین شد که رسماً کلاس ها برای ارتقا سیستم دایر بشه، هر آموزش جدیدی به وجدم میاره اما این بار واسه شروع کلاس آماده نبودم اخه همزمان شده بود با خواندن و بررسی کردن کتاب اثر مرکب و بخاطر مشغله زیادم 3 فصل از کتاب را بیشتر نخونده بودم ادم کمال گرایی هستم و اگر یه کاری را اونجوری که میخوام انجام ندم همان یه ذره اعتماد بنفسم را هم از دست میدم بهمین خاطر مثل بقیه روزها مشتاق نبودم.
استاد خوش لباس همیشه جذبم میکنه و دلیلی میشه برای تلاش بیشترم انگار امروز همه چیز دست به دست هم داده من منفی بشم نسبت به برگزاری کلاس شروع کلاس با معرفی هرشخص و اعلام یک صفت برجسته ازنظر خودش نسبت به خودش شروع شد واااای این کار سختیه واسه من هیچ وقت دوست نداشتم برای دیگران از خودم تعریف کنم،هرطوری بود گذشت انجامش دادم امااا به سختی گذشت کلاس و شروع مطالب اموزشی نظرم را نسبت به کلاس کم کم عوض کرد احساس کردم مطالب جالبه میتونه کمک به پیشرفتم کنه اونم 2جانبه هم واسه نشان دادن توانایی هام تو شرکت که از دید خودم همیشه نادیده گرفته شده و هم برای حرفه شخصی و کاری که به همراه همسرم انجام میدم و معتقدم حرفه ای ترین،بادانش ترین و ماهرترین شخص تو کار چوبه(بهترین معلم تو این حرفه) واااااای چقدر ایده دارم برای کار چوبمون.
اینطوری شد که به پیشنهاد استاد عزیز که حالا بهش امید دارم برای ارتقا کاری اونم 2جانبه تصمیم گرفتم وبلاگ درست کنم و در کنار شما دوستان نجارشرقی شروع به فعالیت های بیشتر کنم باشد که توانایی و تبهر جوان هایی همچون همسر من بیشتر در جامعه دیده بشه.